معنی با شکوه و مجلل
واژه پیشنهادی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
مجلل. [م ُ ج َل ْ ل َ] (ع ص) دارای بزرگواری و عظمت و قدرت و شوکت و جلال. (ناظم الاطباء). باشکوه. باجلال.
مجلل.[م ُ ج َل ْ ل ِ] (ع ص) ابر فراگیرنده ٔ همه ٔ زمین را به باران. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || هر چیزی که کاملاً بپوشاند و فرا گیرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
دارای بزرگواری و قدرت و شوکت
فرهنگ عمید
بزرگداشته، محترم، باشکوه، دارای شوکت و جلال،
فرهنگ واژههای فارسی سره
پرنما، پرشکوه
مترادف و متضاد زبان فارسی
باشکوه، باشوکت، باعظمت، پرابهت، پرطمطراق، شکوهمند، فرمند، لوکس،
(متضاد) ساده
فارسی به آلمانی
Gewaltig, Gross, Großartig, Grossartig [adjective], Luxuriös, Üppig
فرهنگ معین
(مُ جَ لَّ) [ع.] (اِمف.) باشکوه، عظیم.
فارسی به عربی
احتفال، امبراطور، رائع، شهیر، عائله مالکه، فاخر، کبیر، مجید
معادل ابجد
443